عوامل قيام امام حسين عليه السلام
سه عامل مهم نهضت امام حسين عليه السلام
عامل و انگيزة اصلي قيام عظيم امام حسين عليه السلام بيعت نكردن با يزيد بود تا در هرزمان حسينيان و پيروان حق، حكومت طاغوت را نپذيرند و تسليم چنان حكومتي نشوند،و بر ضد آن قيام كنند.
هدف امام حسين عليه السلام از حركت به سوي عراق، گردآوري نيروها، تشكيل حكومتاسلامي و تحقق بخشيدن به آرمانهاي اسلام در پرتو حكومت اسلامي بود؛ چنان كهجد بزرگوارش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از مكه به سوي مدينه به جهت تشكيل حكومت هجرتكرد و در پرتو آن، اسلام و برنامههاي آن را به طور گسترده و عميق در سطح جهان عرضهنمود. با توجه به اين كه تحصيل حكومت عدل اسلامي براي اصلاح جامعه، غير ازقدرتطلبي و رياست خواهي براي هوسهاي شخصي و نفساني است.
محققان روشنبين اسلامي، عامل سومي را ذكر ميكنند و آن را عامل اصلي ومهم انگيزة قيام امام حسين عليه السلام ميدانند: امر به معروف و نهي از منكر. چنان كه درخطبهها و گفتار امام حسين عليه السلام در همة زمان نهضت از امر به معروف و نهي از منكرسخن به ميان آمده است.
دو فريضة امر به معروف و نهي از منكر، با توجه به اهميت و مرتبههاي آن دراسلام امام و مسلمين را الزام ميكند كه قفل سكوت را بشكنند و فرياد بزنند و اسلام عزيزو كيان مسلمانان را از خطر كجرويهاي يزيد و يزيديان نگه دارند، گرچه فريادشان دركوتاه مدت و در ظاهر خفه شد و موجب شهادتشان شد، در دراز مدت موجب نابودي ظلمو ظالم و احياي حق و حقيقت ميگردد و براي مسلمانان در طول تاريخ، الگو و سازندهميشود.
در نهضت امام هر سه عامل وجود دارد و آن حضرت با يزيد بيعت نكرد، چنان كهبيعت نكردن با طاغوت، سبب پيدايي نهضت او شد. امام به افكار عمومي مردم كوفهاحترام گذارد و به دعوت آنان جواب مثبت داد و هجرت براي تجمع نيروها و تشكيلحكومت اسلامي را براي اصلاح امت، كار شايستهاي دانست.
اين دو عامل براي اتمام حجت و الگو سازي براي آيندگان بود، ولي در حقيقت دوشاخه از دو فريضة امر به معروف و نهي از منكر نيز هست، زيرا مايه و عامل اصليانقلابها و نهضتهاي پيامبران و رادمردان حق، هميشه بر اساس پاكسازي و بهسازيبوده، آنان نخست با هر گونه شرك و فساد و انحراف مبارزه ميكردند و سپس توحيد وعدل الهي را برقرار ميساختند، يعني؛ نهي از منكر و امر به معروف ميكردند.
بنابراين، اصليترين و مهمترين عامل نهضت امام حسين عليه السلام كه مركز و محورعامل ديگر بود، و محرك اصلي او در هجرت، چنان كه در گفتار و بيان امام در جاهايگوناگون به اين مطلب تصريح كرده، همان امر به معروف و نهي از منكر است. با توجه بهاين كه بيعت نكردن با ظالم و تشكيل حكومت بر ضد او، دو شاخه و دو اصل فرعي ازدرخت تنومند و اصل نيرومند امر به معروف و نهي از منكر است.
استاد شهيد مطهري پس از بررسي سه عامل (1ـ بيعت نكردن؛ 2ـ دعوت اهلكوفه براي تشكيل حكومت؛ 3ـ امر به معروف و نهي از منكر) در نهضت امام حسين وعليه السلام ميزان و نقش هر كدام در اين نهضت، نظرية خود را چنين بيان ميكند:
اين سه عامل از نظر ارزش، در يك درجه نيستند، هر كدام از اينها در يك حدمعين به نهضت امام ارزش ميدهد.
ارزشي كه مسئلة دعوت اهل كوفه به نهضت ميدهد، ارزشي بسيار ساده و عالياست، زيرا انساني كه نيرويي دارد، آمادگي خودش را اعلام ميكند. اين از جهت وسايلظاهري براي پيشرفت و پيروزي اثر بخش است.
عامل بيعت خواستن از امام حسين عليه السلام كه از همان روزهاي اول بود، به ايننهضت ارزش بيشتري ميدهد، زيرا در روزهاي اول كه هنوز جمعيتي اعلام وفادارينكردهاند و دعوت ننمودهاند و در برابر حكومتي جابر و مسلحـحكومتي كه زمان معاويه،دشمني خود را با علي و آل علي عليه السلام تا سر حدّ اعلا نشان داد و در تمام قلمرو خود، حتيمكه و مدينه، بدگويي از علي عليه السلام را آشكارا در نماز جمعه عمل عبادي قلمداد ميكرد وبيت المال مسلمانان را در اين راه مصرف مينمود ـ ارزش بيعت نكردن در نهضت امامحسين عليه السلام از ارزش دعوت مردم كوفه بيشتر است.
عامل سوم كه امر به معروف و نهي از منكر است و امام حسين عليه السلام آشكارا به اينعامل استناد ميكند و به گفتار پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم در اين باره تكيه مينمايد و مكرر نام امر بهمعروف و نهي از منكر را به زبان ميآورد، بيآن كه در آن وقت اسمي از تقاضاي بيعت ودعوت مردم كوفه به ميان آيد، ارزش بسيار به نهضت ميدهد. و بر اساس اين عاملنهضت امام شايستگي آن را يافت كه هميشه زنده بماند و براي هميشه يادآوري شود وسازنده و آموزنده باشد. از اين رو؛ امام به دعوت مردم يا تقاضاي بيعت وابسته نيست.يعني؛ اگر دعوتي و تقاضاي بيعتي هم نبود حسين عليه السلام به موجب قانون امر به معروف ونهي از منكر قيام ميكرد.
بين اين سه عامل تفاوت بسيار است. معناي اول و دوم اين است كه اگر يزيد ازحسين عليه السلام مطالبه بيعت نميكرد و مردم كوفه از امام دعوت نميكردند، آن حضرت نهضت نمينمود. بنابراين، حكومت طاغوتي از وجود امام آسوده بود، ولي به جهت عاملسوم (امر به معروف و نهي از منكر) امام اعتراض ميكرد.
از گفتار امام حسين عليه السلام در مسير نهضت برميآيد كه دو عنصر امر به معروف ونهي از منكر عامل و انگيزة اصلي نهضت آن حضرت بوده است؛ امام حسين عليه السلام درنامهاي ميفرمايد:
فاءن السنة قد أُميتَت و اءن البدعه قد أحيت؛
همانا سنت الهي مرده و بدعتهاي ضد اسلام زنده شده است.
يعني قيام ما براي زنده كردن سنتها و نابودي بدعتها و يكي از مرتبههاي امربه معروف و نهي از منكر است.
امام در بخشي از خطبة مشروح خود ميفرمايد:
اي مردم! عبرت بگيريد به آنچه كه خداوند به اولياي خود پند داده است كه مانندعلماي يهود و نصارا، از امر به معروف و نهي از منكر سرباز نزنيد، زيرا پيشوايان يهود، جورو ظلم ستمگران را نمينگرند و آنان را از اين كار زشت نميترسانند، به اميد آن كه از پرتومرحمت ستم پيشهها به نوايي برسند و از بر آنان گزند نبينند، و براي اين كه دو روزخوشزندگي كنند و غبار ناراحتي بر دامن دلشان ننشيند، از گفتن حرف حق هراسناكند، درحالي كه پروردگار بزرگ گويد: فقط از من بيمناك باشيد و از مردم عاجز و زبون نهراسيد.
با تجزيه و تحليل عميق دو فريضة امر به معروف و نهي از منكر، از نگاه قرآني،روايي و فقهي، و با بررسي قيامهاي امامان : و مجاهدان راستين صدر اسلام، مانندابوذر غفاري، حجربن عدي، ميثم تمار، رشيد هجري و عمروبن حمق و… چنين برميآيدكه همة آنها بر اساس امر به معروف و نهي از منكر بوده و حتي جنگهاي حضرتعليعليه السلام در عصر خلافتش نيز بر همين اساس بوده است.