عطش ظهور

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

داستان زیبای حضرت ادريس(علیه السلام)

21 آبان 1402 توسط ساره شيخي


حضرت ادريس يكي از پيامبران الهي است كه نامش دو بار در قرآن كريم آمده است. ادريس كلمه اي غير عربي است و نامگذاريش به اين اسم به اين دليل است كه او حكم خدا و سنتش را به مردم درس مي داده است.

ادريس از لحاظ تقدم زماني بعد از حضرت آدم (علیه السلام) در قرآن از پيامبران شمرده شده و ميان او و آدم (علیه السلام) پنج پيامبر فاصله بوده است. ادريس در مصر متولد و در سيصد سالگي رحلت فرمود.

شخصيت ادريس (علیه السلام)

او مردي بود با شكمي فراخ و سينه اي بزرگ كه همواره در اين فكر بود كه آسمان و زمين و مخلوقات پروردگاري مدبر و حكيم دارد.

سي يا پنجاه صحيفه توسط جبرئيل بر او نازل شد و خداوند به او علم نجوم و حساب و هيات داد كه معجزه اوست و اولين كسي بود كه خياطي كرد و لباس دوخت.

قرآن مجيد او را به سه صفت وصف مي كند: صبر و شكيبائي- صدق و راستي- بلندي مقام و بزرگي

پادشاه زمان ادريس(علیه السلام)

امام باقر (علیه السلام) مي فرمايد در زمان ادريس پادشاهي ستمگر به نام يبوراسب زندگي مي كرد. روزي يبوراسب از سرزمين سبز و خرمي عبور كرد كه متعلق به شخص مومني بود. پادشاه از او خواست كه زمين را به او واگذار كند، اما مرد گفت كه خانواده خودم به آن محتاج تر است. اين سخن مرد باعث ناراحتي پادشاه شد و در نتيجه با مشورت زنش تصميم به قتل مرد گرفتند و با اجير كردن چند نفر او را به قتل رساندند. 

خشم الهي به جوش آمد و به ادريس وحي شد كه به پادشاه اعتراض كن و اين خبر را برسان كه به زودي از تو انتقام خواهم گرفت و تو را از اريكه قدرت به زير خواهم كشيد و شهرت را خراب و زنت طعمه سگان خواهد شد.

ادريس وحي را ابلاغ كرد، اما از طرف پادشاه به مرگ تهديد شد و چون ممكن بود به قتل برسد از آن شهر كوچ نمود و از خداوند خواست تا ديگر باران به آن ديار نبارد.

خداوند به ادريس فرمود در اين صورت شهر ويران شده و عدّۀ زيادي هلاك خواهند شد؛ اما ادريس به اين امر رضايت داد و با يارانش به غاري پناه بردند و غذاي آنها توسط فرشته اي تامين مي شد. از طرف ديگر عذاب خداوند نازل شد، شهر ويران گشت، پادشاه كشته و زنش طعمه سگ ها شدند.

قبض روح حضرت ادريس(علیه السلام)

خداوند بنا به دلايلي به يكي از فرشتگان غضب نموده و در نتيجه بالهايش را كنده و او را به جزيره اي در درياي سرخ تبعيد نموده بود. فرشته نزد ادريس رفته و از او درخواست شفاعت نمود و ادريس او را دعا كرد و خداوند فرشته را عفو كرد.
فرشته در عوض از ادريس خواست كه از او حاجتي بخواهد و ادريس درخواست كرد كه به آسمان چهارم پرواز كند. وقتي ادريس به آسمان چهارم رفت عزرائيل را ديد كه با تعجب به او نگاه مي كند. ادريس وقتي دليل تعجب او را پرسيد عزرائيل در جواب گفت:

خداوند به من دستور داده كه جان تو را درميان آسمان چهارم و پنجم بگيرم و الان حکمت این دستور حق تعالی را درک می کنم آنگاه ادریس پیامبر (علیه السلام) در همانجا قبض روح شد.

 نظر دهید »

نتيجه كم خورى و پرخورى

21 آبان 1402 توسط ساره شيخي

از قضاى روزگار دو نفر كه يكى ثروتمند و ديگرى فقير بود، همسفر شدند، فقير هر دو شب يك بار افطار مي كرد، ولى ثروتمند روزى سه بار غذا مى خورد، اتفاقاً در شهرى آنها را دستگير كرده و به عنوان جاسوس، به زندان افكندند و در زندان را با گل گرفتند.

 

بعد از دو هفته معلوم شد آنها جاسوس نبودند، در را گشودند، ديدند ثروتمند جان سپرده ولى فقير در كمال سلامتى است، تعجب كردند كه چه طور آن فقير دو هفته بدون غذا سالم مانده است؟!


حكيمى از تعجب آنها آگاه شد، به آنها گفت: اگر غير از اين بود، مايه تعجب بود و روشن است كه آن پرخور، طاقت نياورد و هلاك شد، ولى ديگرى كه بر صبر، عادت كرده بود، جان به سلامت برد.


چون كم خوردن طبيعت شد كسى را                     چو سختى پيشش آيد سهل گيرد
و گر تن پرور است اندر فراخى                             چو تنگى بيند از سختى بميرد

 

تنور شكم تن به تن تافتن                             مصيبت بود روز نايافتن

 

📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى

 نظر دهید »

مکافات عمل

04 اسفند 1394 توسط ساره شيخي

معرفی يک ترازوي واقعی
مردي بسيار ثروتمند كه از نزديكان امپراتور بود و در سرزمين مجاور ثروت كلاني داشت، از محبت و عشقي كه رعايا و نزديكانش نسبت به يک عارف داشتند به شدت آزرده بود. به همين خاطر روزي با خشم نزد عارف آمد و با لحن توهين آميزي خطاب به عارف گفت: آهاي پير معرفت! من با خودم يكي از رعيت‌هايم را آورده‌ام و مقابل تو به او شلاقي مي‌زنم. به من نشان بده تو چگونه آن را تلافي مي‌كني. عارف سر بلند كرد و نيم نگاهي به رعيت انداخت و سنگي از روي زمين برداشت و آن را در يك كفه ترازوي مقابل خود گذاشت. كفة ترازو پائين رفت و كفة ديگر بالا آمد. مرد ثروتمند شلاقي محكم بر پاي راست رعيت وارد ساخت. فرياد رعيت شلاق خورده به آسمان رفت. هيچكس جرأت اعتراض به فاميل امپراتور را نداشت و در نتيجه همه ساكت ماندند. مرد ثروتمند كه سكوت جمع را ديد لبخندي زد و گفت: پس قبول داري كه همة درس‌هاي تو بيهوده و بي‌ارزش است! هنوز سخنان مرد به پايان نرسيده بود كه فريادي از بين همراهان مرد ثروتمند برخاست. پسر مرد ثروتمند همان لحظه به خاطر رم كردن اسب از بالاي اسب روي زمين سقوط كرده بود و پاي راستش شكسته بود. مرد ثروتمند سراسيمه به سوي پسرش رفت و او را در آغوش گرفت و از همراهان خواست تا سريعاً به سراغ طبيب بروند. در فاصله زماني رسيدن طبيب، مرد ثروتمند به سوي عارف نيم نگاهي انداخت و با كمال حيرت ديد كه رعيت شلاق خورده لنگ لنگان خودش را به ترازوي عارف رساند و سنگي از روي زمين برداشت و در كفة ديگر ترازو انداخت. اكنون كفة پائين آمده بالا رفت و كفة ديگر به سمت زمين آمد. مي‌گويند آن مرد ثروتمند ديگر به هيچكس آسيبي‌ نرساند.

 1 نظر

مکافات عمل

04 اسفند 1394 توسط ساره شيخي

معرفی يک ترازوي واقعی
مردي بسيار ثروتمند كه از نزديكان امپراتور بود و در سرزمين مجاور ثروت كلاني داشت، از محبت و عشقي كه رعايا و نزديكانش نسبت به يک عارف داشتند به شدت آزرده بود. به همين خاطر روزي با خشم نزد عارف آمد و با لحن توهين آميزي خطاب به عارف گفت: آهاي پير معرفت! من با خودم يكي از رعيت‌هايم را آورده‌ام و مقابل تو به او شلاقي مي‌زنم. به من نشان بده تو چگونه آن را تلافي مي‌كني. عارف سر بلند كرد و نيم نگاهي به رعيت انداخت و سنگي از روي زمين برداشت و آن را در يك كفه ترازوي مقابل خود گذاشت. كفة ترازو پائين رفت و كفة ديگر بالا آمد. مرد ثروتمند شلاقي محكم بر پاي راست رعيت وارد ساخت. فرياد رعيت شلاق خورده به آسمان رفت. هيچكس جرأت اعتراض به فاميل امپراتور را نداشت و در نتيجه همه ساكت ماندند. مرد ثروتمند كه سكوت جمع را ديد لبخندي زد و گفت: پس قبول داري كه همة درس‌هاي تو بيهوده و بي‌ارزش است! هنوز سخنان مرد به پايان نرسيده بود كه فريادي از بين همراهان مرد ثروتمند برخاست. پسر مرد ثروتمند همان لحظه به خاطر رم كردن اسب از بالاي اسب روي زمين سقوط كرده بود و پاي راستش شكسته بود. مرد ثروتمند سراسيمه به سوي پسرش رفت و او را در آغوش گرفت و از همراهان خواست تا سريعاً به سراغ طبيب بروند. در فاصله زماني رسيدن طبيب، مرد ثروتمند به سوي عارف نيم نگاهي انداخت و با كمال حيرت ديد كه رعيت شلاق خورده لنگ لنگان خودش را به ترازوي عارف رساند و سنگي از روي زمين برداشت و در كفة ديگر ترازو انداخت. اكنون كفة پائين آمده بالا رفت و كفة ديگر به سمت زمين آمد. مي‌گويند آن مرد ثروتمند ديگر به هيچكس آسيبي‌ نرساند.

 نظر دهید »

بسيج

01 آذر 1394 توسط ساره شيخي

 

« بسیج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكیل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده اند».

امام خمینی

پنجم آذر ماه سال روز تشكیل نهاد بسیج به فرمان حضرت امام خمینی (ره) است و همین ایام بهانه ای شد تا بار دیگر نظری بیندازیم به نقش مسؤولیت های سنگین این نهاد كه محدوده آن را همه كسانی تشكیل می دهند كه دل در گرو تحقق اهداف و آرمان های بلند امام راحل(ره) و عملی شدن شعارهای نجات بخش انقلاب اسلامی دارند و در هر زمان با درك شرایط و موقعیت انقلاب و كشور از هیچ گونه خدمت و یاری رسانی به نظام و كشور دریغ نمی ورزند.

به راستی كه بسیج و گرامی داشت مقام و جایگاه آن با برگزاری سمینارها و یا تعارفات معمولی در حالی كه هیچ تلاشی برای به فعلیت رساندن نیروی عظیم نهفته در وجود بسیجیان صورت نگیرد راهی به جایی نخواهد برد.بسیج,هفته بسیج,نیروی مقاومت بسیج,نیروی مقاومت,5 آذر,بسیج مستضعفین,سپاه,سپاه پاسداران,موفقیت بسیج,بسیجی

حیثیت امروز نظام، تا حد زیادی مدیون بسیج و حضور همه جانبه مردم در آن بوده است، حتی تصاحب قدرت جهانی اسلامی با بسیج همه جانبه و فراگیر در جهان میسر خواهد بود به گفته امام راحل، این امر شدنی است و باید به دنبال تحقق یافتن آن بود.

 نظر دهید »

زنان عاشورايي

02 آذر 1393 توسط ساره شيخي

تحول‌ و انقلاب‌ عظيمي‌ كه‌ دين‌ اسلام‌ در مردم‌ به‌ وجود آورد، فقط‌ مردان‌ را در برنگرفت‌، بلكه‌ از زنان‌ نيز، انسان‌هايي‌ فداكار و ايثارگر و با شهامت‌ ساخت‌ كه‌ در پيروزي‌مسلمانان‌ نقش‌ به‌ سزايي‌ داشتند.

اين‌ بانوان‌ علاوه‌ براين‌ كه‌ در وجوه‌ مبارزه‌، علم‌ و تقوا، آشكارا نقش‌ داشته‌اند،فرزنداني‌ مجاهد، متقي‌ و بزرگوار تربيت‌ نمودند و در اعتلاي‌ خانواده‌ و فعاليت‌هاي‌همسرانشان‌ سهمي‌ چشم‌ گير ايفاكردند، از اين‌ رو توجه‌ به‌ زندگي‌ اين‌ بزرگ‌ زنان‌،هميشه‌ مورد توجه‌ مسلمانان‌ بوده‌ و به‌ عنوان‌ اسوه‌ و الگو، در راهنمايي‌ زنان‌ و دختران‌جامعه‌، اخلاق‌ پاك‌ و سيره‌ و رفتار برجستة‌ آنان‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌ و مؤلفان‌ ونويسندگان‌ زيادي‌، در مورد بانوان‌ نام‌ دار مسلمان‌ كتاب‌ها نگاشته‌ و سخنراني‌هانموده‌اند. ليكن‌ هدف‌ ما در اين‌ نوشتار، معرفي‌ زنان‌ عاشورايي‌ است‌؛ بانوان‌ محترمي‌ كه‌ باتلاش‌ها و مقاومت‌ها و نبردها و صبوري‌هاي‌ خود، نقشي‌ سترگ‌ در حماسة‌ كربلاداشتنه‌اند. زنان‌ و دختراني‌ كه‌ بار مبارزه‌ها و مصيبت‌ها و رنج‌ها و اسارت‌ها و تنهايي‌ وغربت‌ را بر دوش‌ كشيدند و شجاعانه‌ ايستادند و سر بر آسمان‌ ساييدند و هرگز تسليم‌دشمنان‌ و دژخيمان‌ نشدند.

معرفي‌ تعدادي‌ از اين‌ بانوان‌ عالي‌ مقام‌ را كه‌ مورخان‌ توانسته‌اند اسامي‌ و برخي‌حالاتشان‌ را درج‌ نمايند، به‌ سه‌ مرحله‌ تقسيم‌ كرده‌ايم‌ تا به‌ سهولت‌ بتوانيم‌ حق‌ مطلب‌ راادا كنيم‌:

1ـ قبل‌ از عاشورا؛

2ـ در جريان‌ حماسة‌ عاشورا؛

3ـ بعد از عاشورا.

اميدواريم‌ زنان‌ و دختران‌ جامعة‌ ما در تأسي‌ به‌ اين‌ بزرگان‌، زندگي‌ سعادت‌مندي‌را براي‌ خود و خانواده‌هايشان‌ فراهم‌ ا´ورند و از نور هدايت‌ اين‌ بزرگان‌ بهره‌ گيرند و ازحيات‌ سراسر بركت‌ آنان‌ تأثير پذيرند.

 3 نظر

عوامل قيام امام حسين عليه السلام

02 آذر 1393 توسط ساره شيخي

سه‌ عامل‌ مهم‌ نهضت‌ امام‌ حسين‌ عليه السلام

 

عامل‌ و انگيزة‌ اصلي‌ قيام‌ عظيم‌ امام‌ حسين‌ عليه السلام بيعت‌ نكردن‌ با يزيد بود تا در هرزمان‌ حسينيان‌ و پيروان‌ حق‌، حكومت‌ طاغوت‌ را نپذيرند و تسليم‌ چنان‌ حكومتي‌ نشوند،و بر ضد آن‌ قيام‌ كنند.

هدف‌ امام‌ حسين‌ عليه السلام از حركت‌ به‌ سوي‌ عراق‌، گردآوري‌ نيروها، تشكيل‌ حكومت‌اسلامي‌ و تحقق‌ بخشيدن‌ به‌ آرمان‌هاي‌ اسلام‌ در پرتو حكومت‌ اسلامي‌ بود؛ چنان‌ كه‌جد بزرگوارش‌ رسول‌ خدا صلي الله عليه و آله و سلم از مكه‌ به‌ سوي‌ مدينه‌ به‌ جهت‌ تشكيل‌ حكومت‌ هجرت‌كرد و در پرتو آن‌، اسلام‌ و برنامه‌هاي‌ آن‌ را به‌ طور گسترده‌ و عميق‌ در سطح‌ جهان‌ عرضه‌نمود. با توجه‌ به‌ اين‌ كه‌ تحصيل‌ حكومت‌ عدل‌ اسلامي‌ براي‌ اصلاح‌ جامعه‌، غير ازقدرت‌طلبي‌ و رياست‌ خواهي‌ براي‌ هوس‌هاي‌ شخصي‌ و نفساني‌ است‌.

محققان‌ روشن‌بين‌ اسلامي‌، عامل‌ سومي‌ را ذكر مي‌كنند و آن‌ را عامل‌ اصلي‌ ومهم‌ انگيزة‌ قيام‌ امام‌ حسين‌ عليه السلام مي‌دانند: امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر. چنان‌ كه‌ درخطبه‌ها و گفتار امام‌ حسين‌ عليه السلام در همة‌ زمان‌ نهضت‌ از امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكرسخن‌ به‌ ميان‌ آمده‌ است‌.

دو فريضة‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر، با توجه‌ به‌ اهميت‌ و مرتبه‌هاي‌ آن‌ دراسلام‌ امام‌ و مسلمين‌ را الزام‌ مي‌كند كه‌ قفل‌ سكوت‌ را بشكنند و فرياد بزنند و اسلام‌ عزيزو كيان‌ مسلمانان‌ را از خطر كج‌روي‌هاي‌ يزيد و يزيديان‌ نگه‌ دارند، گرچه‌ فريادشان‌ دركوتاه‌ مدت‌ و در ظاهر خفه‌ شد و موجب‌ شهادت‌شان‌ شد، در دراز مدت‌ موجب‌ نابودي‌ ظلم‌و ظالم‌ و احياي‌ حق‌ و حقيقت‌ مي‌گردد و براي‌ مسلمانان‌ در طول‌ تاريخ‌، الگو و سازنده‌مي‌شود.

در نهضت‌ امام‌ هر سه‌ عامل‌ وجود دارد و آن‌ حضرت‌ با يزيد بيعت‌ نكرد، چنان‌ كه‌بيعت‌ نكردن‌ با طاغوت‌، سبب‌ پيدايي‌ نهضت‌ او شد. امام‌ به‌ افكار عمومي‌ مردم‌ كوفه‌احترام‌ گذارد و به‌ دعوت‌ آنان‌ جواب‌ مثبت‌ داد و هجرت‌ براي‌ تجمع‌ نيروها و تشكيل‌حكومت‌ اسلامي‌ را براي‌ اصلاح‌ امت‌، كار شايسته‌اي‌ دانست‌.

اين‌ دو عامل‌ براي‌ اتمام‌ حجت‌ و الگو سازي‌ براي‌ آيندگان‌ بود، ولي‌ در حقيقت‌ دوشاخه‌ از دو فريضة‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر نيز هست‌، زيرا مايه‌ و عامل‌ اصلي‌انقلاب‌ها و نهضت‌هاي‌ پيامبران‌ و رادمردان‌ حق‌، هميشه‌ بر اساس‌ پاك‌سازي‌ و به‌سازي‌بوده‌، آنان‌ نخست‌ با هر گونه‌ شرك‌ و فساد و انحراف‌ مبارزه‌ مي‌كردند و سپس‌ توحيد وعدل‌ الهي‌ را برقرار مي‌ساختند، يعني‌؛ نهي‌ از منكر و امر به‌ معروف‌ مي‌كردند.

بنابراين‌، اصلي‌ترين‌ و مهم‌ترين‌ عامل‌ نهضت‌ امام‌ حسين‌ عليه السلام كه‌ مركز و محورعامل‌ ديگر بود، و محرك‌ اصلي‌ او در هجرت‌، چنان‌ كه‌ در گفتار و بيان‌ امام‌ در جاهاي‌گوناگون‌ به‌ اين‌ مطلب‌ تصريح‌ كرده‌، همان‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر است‌. با توجه‌ به‌اين‌ كه‌ بيعت‌ نكردن‌ با ظالم‌ و تشكيل‌ حكومت‌ بر ضد او، دو شاخه‌ و دو اصل‌ فرعي‌ ازدرخت‌ تنومند و اصل‌ نيرومند امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر است‌.

استاد شهيد مطهري‌ پس‌ از بررسي‌ سه‌ عامل‌ (1ـ بيعت‌ نكردن‌؛ 2ـ دعوت‌ اهل‌كوفه‌ براي‌ تشكيل‌ حكومت‌؛ 3ـ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر) در نهضت‌ امام‌ حسين‌ وعليه السلام ميزان‌ و نقش‌ هر كدام‌ در اين‌ نهضت‌، نظرية‌ خود را چنين‌ بيان‌ مي‌كند:

اين‌ سه‌ عامل‌ از نظر ارزش‌، در يك‌ درجه‌ نيستند، هر كدام‌ از اين‌ها در يك‌ حدمعين‌ به‌ نهضت‌ امام‌ ارزش‌ مي‌دهد.

ارزشي‌ كه‌ مسئلة‌ دعوت‌ اهل‌ كوفه‌ به‌ نهضت‌ مي‌دهد، ارزشي‌ بسيار ساده‌ و عالي‌است‌، زيرا انساني‌ كه‌ نيرويي‌ دارد، آمادگي‌ خودش‌ را اعلام‌ مي‌كند. اين‌ از جهت‌ وسايل‌ظاهري‌ براي‌ پيشرفت‌ و پيروزي‌ اثر بخش‌ است‌.

عامل‌ بيعت‌ خواستن‌ از امام‌ حسين‌ عليه السلام كه‌ از همان‌ روزهاي‌ اول‌ بود، به‌ اين‌نهضت‌ ارزش‌ بيشتري‌ مي‌دهد، زيرا در روزهاي‌ اول‌ كه‌ هنوز جمعيتي‌ اعلام‌ وفاداري‌نكرده‌اند و دعوت‌ ننموده‌اند و در برابر حكومتي‌ جابر و مسلح‌ـحكومتي‌ كه‌ زمان‌ معاويه‌،دشمني‌ خود را با علي‌ و آل‌ علي‌  عليه السلام تا سر حدّ اعلا نشان‌ داد و در تمام‌ قلمرو خود، حتي‌مكه‌ و مدينه‌، بدگويي‌ از علي‌  عليه السلام را آشكارا در نماز جمعه‌ عمل‌ عبادي‌ قلمداد مي‌كرد وبيت‌ المال‌ مسلمانان‌ را در اين‌ راه‌ مصرف‌ مي‌نمود ـ ارزش‌ بيعت‌ نكردن‌ در نهضت‌ امام‌حسين‌ عليه السلام از ارزش‌ دعوت‌ مردم‌ كوفه‌ بيشتر است‌.

عامل‌ سوم‌ كه‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر است‌ و امام‌ حسين‌ عليه السلام آشكارا به‌ اين‌عامل‌ استناد مي‌كند و به‌ گفتار پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم در اين‌ باره‌ تكيه‌ مي‌نمايد و مكرر نام‌ امر به‌معروف‌ و نهي‌ از منكر را به‌ زبان‌ مي‌آورد، بي‌آن‌ كه‌ در آن‌ وقت‌ اسمي‌ از تقاضاي‌ بيعت‌ ودعوت‌ مردم‌ كوفه‌ به‌ ميان‌ آيد، ارزش‌ بسيار به‌ نهضت‌ مي‌دهد. و بر اساس‌ اين‌ عامل‌نهضت‌ امام‌ شايستگي‌ آن‌ را يافت‌ كه‌ هميشه‌ زنده‌ بماند و براي‌ هميشه‌ يادآوري‌ شود وسازنده‌ و آموزنده‌ باشد. از اين‌ رو؛ امام‌ به‌ دعوت‌ مردم‌ يا تقاضاي‌ بيعت‌ وابسته‌ نيست‌.يعني‌؛ اگر دعوتي‌ و تقاضاي‌ بيعتي‌ هم‌ نبود حسين‌ عليه السلام به‌ موجب‌ قانون‌ امر به‌ معروف‌ ونهي‌ از منكر قيام‌ مي‌كرد.

بين‌ اين‌ سه‌ عامل‌ تفاوت‌ بسيار است‌. معناي‌ اول‌ و دوم‌ اين‌ است‌ كه‌ اگر يزيد ازحسين‌ عليه السلام مطالبه‌ بيعت‌ نمي‌كرد و مردم‌ كوفه‌ از امام‌ دعوت‌ نمي‌كردند، آن‌ حضرت‌ نهضت‌ نمي‌نمود. بنابراين‌، حكومت‌ طاغوتي‌ از وجود امام‌ آسوده‌ بود، ولي‌ به‌ جهت‌ عامل‌سوم‌ (امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر) امام‌ اعتراض‌ مي‌كرد.

از گفتار امام‌ حسين‌ عليه السلام در مسير نهضت‌ برمي‌آيد كه‌ دو عنصر امر به‌ معروف‌ ونهي‌ از منكر عامل‌ و انگيزة‌ اصلي‌ نهضت‌ آن‌ حضرت‌ بوده‌ است‌؛ امام‌ حسين‌ عليه السلام درنامه‌اي‌ مي‌فرمايد:

فاءن‌ السنة‌ قد أُميتَت‌ و اءن‌ البدعه‌ قد أحيت‌؛

همانا سنت‌ الهي‌ مرده‌ و بدعت‌هاي‌ ضد اسلام‌ زنده‌ شده‌ است‌.

يعني‌ قيام‌ ما براي‌ زنده‌ كردن‌ سنت‌ها و نابودي‌ بدعت‌ها و يكي‌ از مرتبه‌هاي‌ امربه‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر است‌.

امام‌ در بخشي‌ از خطبة‌ مشروح‌ خود مي‌فرمايد:

اي‌ مردم‌! عبرت‌ بگيريد به‌ آنچه‌ كه‌ خداوند به‌ اولياي‌ خود پند داده‌ است‌ كه‌ مانندعلماي‌ يهود و نصارا، از امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر سرباز نزنيد، زيرا پيشوايان‌ يهود، جورو ظلم‌ ستم‌گران‌ را نمي‌نگرند و آنان‌ را از اين‌ كار زشت‌ نمي‌ترسانند، به‌ اميد آن‌ كه‌ از پرتومرحمت‌ ستم‌ پيشه‌ها به‌ نوايي‌ برسند و از بر آنان‌ گزند نبينند، و براي‌ اين‌ كه‌ دو روزخوش‌زندگي‌ كنند و غبار ناراحتي‌ بر دامن‌ دلشان‌ ننشيند، از گفتن‌ حرف‌ حق‌ هراسناكند، درحالي‌ كه‌ پروردگار بزرگ‌ گويد: فقط‌ از من‌ بيمناك‌ باشيد و از مردم‌ عاجز و زبون‌ نهراسيد.

با تجزيه‌ و تحليل‌ عميق‌ دو فريضة‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر، از نگاه‌ قرآني‌،روايي‌ و فقهي‌، و با بررسي‌ قيام‌هاي‌ امامان‌ : و مجاهدان‌ راستين‌ صدر اسلام‌، مانندابوذر غفاري‌، حجربن‌ عدي‌، ميثم‌ تمار، رشيد هجري‌ و عمروبن‌ حمق‌ و… چنين‌ برمي‌آيدكه‌ همة‌ آن‌ها بر اساس‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر بوده‌ و حتي‌ جنگ‌هاي‌ حضرت‌علي‌عليه السلام  در عصر خلافتش‌ نيز بر همين‌ اساس‌ بوده‌ است‌.

 نظر دهید »

بانوی کرامت

18 شهریور 1393 توسط ساره شيخي

امام رضا علیه السّلام فرمودند:

مَن زارَها عارِفا بِحَقِّها فَلَهُ الجَنَّةُ ؛

هر كس او را (حضرت معصومه عليهاالسلام) با شناخت زيارت كند ، بهشت پاداش او خواهد بود.
بحار الأنوار ، ج 102 ، ص 266



امام جواد علیه السّلام فرمودند:

مَن زارَ قَبرَ عَمَّتي بِقُمَّ ، فَلَهُ الجَنَّةُ ؛

هر كس قبر عمّه ام (حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام) را در قم زيارت كند ، بهشت پاداش او است .
كامل الزيارات ، ص 536

همیشه بوده فقط لطف، کار فاطمه ها
که بوده ایل و تبارم دچار فاطمه ها
اگر قرار بر این است بی قرار شوم
خدا کند که شوم بی قرار فاطمه ها
خوشا به حال کسی که تمام زندگی اش
مدام چرخ زند در مدار فاطمه ها
نیاز نیست به توضیح حجب و عفتشان
زبانزد است همیشه وقار فاطمه ها
رسیده چون شب میلاد من کجا بروم
مدینه هست و یا قم مزار فاطمه ها
عجب نباشد اگر قم شده دری ز بهشت
بهشت بوده چو در انحصار فاطمه ها
گره به کار من افتاده می روم سوی قم
دخیل بسته ام امشب فقط به بانوی قم
تمام کشور ما خاک زیر پای شما
که هست این همه امنیت از دعای شما
چه ارزشیست به ناقابلی جان چو من
هزار جان گرامی شده فدای شما
نگاه کن که همه نوکر و غلام تواند
بگو که سر بتراشیم ما برای شما
زنان کشور ما گوشه گوشه ی این خاک
چه مادران و چه خواهر کنیز های شما
رسیده صبح ، گدایی به خاکبوسی تان
به عرش می رود امشب همان گدای شما
دوباره باز کلامی بگو تو فاطمه جان
دل از امام رضا برده چون صدای شما
خوش آمدی به جهان زینب امام رضا
عنایتی برسان زینب امام رضا
اگرچه دختر موسی ابن جعفر آمده است
دو باره فاطمه با شکل دیگر آمده است
عجیب نیست که امشب دلم به تاب و تب است
ببین که در بغل نجمه محشر آمده است
رسیده است که خوشحال شود امام رضا
و باز مونس جان برادر آمده است
شنیده ایم که وقتی رسید وادی قم
سوار محمل و با شال و معجر آمده است
شنیده ایم که گل بود دست مردم قم
چنان که دختر پاک پیمبر آمده است
هزار مرتبه اتش بگیر شام خراب
کسی نگفت که غمدیده خواهر آمده است
کسی به سنگ پران های شهر شام نگفت
نزن که حوصله ی زینبش سر آمده است
تفاوتیست به شهر قم و به شام بلا
به حد نیزه ی راس شهید کرببلا

سید حجت بحرالعلومی طباطبایی

 نظر دهید »
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

عطش ظهور

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حماسه عاشورا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس